تصمیم گرفتم داستان‌ها و رمان‌هام رو بذارم یه جایى که آدم‌ها بخونند. شرط و قانون و هیاهو و شاید این داستان آخرى و اون خرده‌ریزها که شبیه داستان کوتاه بود. یعنى در شرایط فعلى که به هر چیزى چنگ مى‌زنم واسه رهایى و نجات به نظرم اومد این تنها راهه.

قانون رو که خوندید لابد بیشترتون، حالا باز دوباره بخونید:)))


https://t.me/dastanmary


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دنیایی از فیلم های 2020 حسینیه Mmocs Online Game Store طعم موسیقی مطالب آموشی آی تی وب - وبلاگ آموزشی Lisa هرچه با احساساتم در آمیخته است فونت فا